این فیلم در بخش مسابقه ملی و جایزه شهید آوینی هشتمین دوره جشنواره بینالمللی سینماحقیقت پذیرفته شده و از ساعت 18:50 روز نخست جشنواره (یکشنبه 9 آذرماه) در سالن شماره 2 سینما فلسطین روی پرده میرود.
محمدحسین جعفریان کارگردان مستند«چه کسی ما را کشت؟» با اشاره به حادثه 17 مرداد گفت: «در آن روز 9 نفر از دیپلماتهای ایرانی در مزار شریف به شهادت رسیدند. بین این شهدا سردار ناصری از سرداران سپاه و سالهای دفاع مقدس هم بود. ایشان در آن زمان مسؤولیت فرهنگی داشت. این ماجرا 10 سال بعد از آن هم در پردهای از ابهام ماند و هیچ کس حاضر نشد مسؤولیت آن را بر عهده بگیرد. طالبان هم این جنایت را انکار کرد.» وی در ادامه، با اشاره به انگیزه پرداختن به این موضوع توضیح می دهد: «یکی از دلایل من برای پرداختن به این سوژه این بود که خودم در سفارت و در مزار شریف فعالیت میکردم و دو روز پیش از این اتفاق به ایران آمدم. کسانی که در سفارت شهید شدند دوستانم بودند؛ به همین دلیل ترغیب شدم مستندی از این اتفاق بسازم و روشن کنم چه کسی دیپلماتهای ایرانی را به شهادت رسانده است. البته این مستند با محوریت شهید ناصری ساخته شده است؛ چون او شخصیت ویژهای بود.» وی درباره منابع تحقیقاتی خود در مستند «چه کسی ما را کشت؟» عنوان می کند: «با یک نفر از افسران ارشد ارتش پاکستان به نام ژنرال «حمید گل» که رئیس اطلاعات ارتش پاکستان در آن زمان بود مصاحبه و با مسؤولان دولت پاکستان و فرماندهان طالبان دیدار کردیم. همچنین یکی از کسانی که از این ماجرا جان سالم به در برد آقای ا...داد شاهسون بود که پیدایشان کردیم و با خودمان به ساختمان سفارت در مزار شریف بردیم و ایشان نحوه ورود مهاجمان و شهادت دیپلماتها را در همانجا به تصویر کشید.در این مستند حرفهای تازهای برای نخستین بار مطرح میشود تا حقیقت پنهان مانده 16 ساله را روشن کند.»
وی تأکید میکند: ساخت مستند «چه کسی ما را کشت؟» بیش از دو سال زمان برده است و عوامل این مستند سفرهای متعدد و طولانی به پاکستان داشتند و برای جلوی دوربین آمدن بعضی افراد هم به مشکلاتی برخوردند. جعفریان می افزاید: «ما میخواستیم صدای خانواده این شهدا به گوش همه برسد. آنها 16 سال بدون حاشیه سکوت کردند و هیچ مسؤولی در این مدت پاسخگوی شهادت این دیپلماتها نبود.»
روزی که خبرنگاری خبرساز شد
محمد حسین جعفریان در شهريور 1392 گفت وگویی با خبرگزاری دانشجو انجام داده و در خصوص رخدادهای روز گروگانگیری توضیحات مفصلی داده است. جعفریان در فاصله سالهای 75 تا 77 رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی در مزار شریف بوده است.
وی گفته است : صبح شانزدهم مرداد ماه 77 هواپیمایی که محمود صارمی هم در آن بود در مزار شریف به زمین نشست و به سرعت دوباره آماده پرواز شد .من به همراه چند تن دیگر با این هواپیما صبح جمعه آمدیم به ایران (مشهد) و صارمی ماند. شماره یکی از مسوولان مهم تصمیم گیرنده را داشتم. با بدبختی پیدایش کردم. توضیح دادم که آنجا چه خبر است و گفتم ممکن است چه اتفاقی بیفتد. یک پرواز آمده بود فرودگاه یا به قول افغانها «میدان هوایی» که در سمت دیگر شهر بود و هنوز از دسترسی طالبان دور مانده بود. بیم آن میرفت طالبان سر برسند و هواپیما را بگیرند.به سرعت به فرودگاه رفتیم. بشنوید از تهران که محمود صارمی که هنوز در بیمارستان بود و ایام نقاهت پس از عمل آپاندیس را میگذراند امر میکنند فوری عازم مزار شریف شود.
چه کسی ما را کشت؟
جعفریان مستند ساز می گوید ؛ من سال گذشته و امسال سرگرم ساخت مستندی با عنوان «چه کسی ما را کشت؟» درباره این شهدا و با محوریت سرشناسترینشان، یعنی شهید «محمد ناصر ناصری» بودم. طالبان بشدت دخالت در این جنایت را رد کردند، اما تا هنوز و پس از 14 سال کسی نمیداند یا میداند و نمیگوید چه کسانی و چرا بچههای ما را این سان ناجوانمردانه شهید کردند؟!
در این ماجرا یکی از دیپلماتها تیر خورد، اما پس از رفتن مهاجمان، خود را به حسینیهای در همسایگی کنسولگری رساند و مخفی شد و قریب یک ماه بعد با از سر گذراندن حوادثی شگفت انگیز خود را به ایران رساند.
پاکستانیها؛ متهمان ردیف اول
پس از این فاجعه، پرسشهای بسیاری پدید آمد و تا امروز بی پاسخ مانده است. البته ما در این مستند به جاهایی رسیدیم! نکته اصلی اینجاست که چه کسانی و چرا دستور به ماندن بچهها در شهر، آن هم در اوج جنگ دادند؟ بسیاری نظیر من بی سواد همان موقع میدانستند اگر طالبان به شهر برسند، نیروهای آنها شاید هیچ کاری به ما نداشته باشند. کشتن بچههای ما، جز دردسر، دستاورد دیگری برای دولت نوپای آنان نداشت، اما بسیاری بودند که کینههای تاریخی از ما به دل داشتند که شرح آن در این چند سطر نمیگنجد و اندک هرج و مرجی در شهر، کافی بود تا آدمهایشان را بفرستند سراغ کنسولگری ما و ساکنانش. پاکستانیها یکی از این متهمان درجه یک بودند.
تنها دیپلمات بازمانده آن فاجعه میگوید: فرمانده مهاجمان وقتی ما را به زیرزمین برد، به تلفنی که در اتاق بود اشاره کرد و با لهجه بد فارسی پرسید: با این تلفن میشود به پاکستان هم زنگ زد؟ گفتیم: بله! و او رفت از بالا زنگ بزند. پس از 10 دقیقه همراه چند نفر دیگر آمد و ناگهان همه ما را به رگبار بستند!
جالب این است که مسوولان وقت وزارت خارجه ما که دستور به ماندن بچهها داده بودند، امیدشان به پاکستانیها بود، چون با وزیر خارجه آنها هماهنگ کرده و او قول داده بود بچههای ما آسیب نمیبینند. نظیر قول وزیر خارجه عربستان و گردن زدن 18 زندانی و در آنجا پس از این قول!
دستور کمال خرازی برای ماندن دیپلماتها
جعفریان می گوید: طالبان دخالتی در شهادت دیپلماتها نداشت. نگارنده سال گذشته مستند مفصلی در اینباره ساخت، بسیار کسانی را دید و به خود آن ساختمان در مزارشریف رفت و« ا... مدد شاهسون» را نیز با خود بردم تا به دقت صحنه بازسازی شود. ما حتی با «وحیدا... مژده» از سران سابق طالبان مصاحبه کردیم و او هم بشدت دخالت طالبان را تکذیب میکرد. منطقی هم میگفت؛ اجساد دیپلماتها به چه کار میآمدند؟ میشد از آنها بازجویی کرد و اطلاعات مهمی به دست آورد؟ میشد بهعنوان گروگان از آنها برای فشار آوردن به ایران بهره برد. اگر هدف گوشمالی ایران بود، میشد در یک درگیری ساختگی دو سه نفر را زخمی کرده یا به شهادت برساند. آخر کدام عقل سلیم و با چه عایدی و نفعی در طالبان ممکن است رأی به قتلعام دیپلماتها بدهد؟ چرا از میان چندین نمایندگی خارجی در آن تاریخ و در شهر مزارشریف، تنها بر سر بچههای ما چنین بلایی آمد؟
جعفریان ادامه می دهد: یکی از مصاحبه شوندگان من «علاءالدین بروجردی» بود. او تأکید کرد از مدتها پیش خطری که بچههای ما را تهدید میکرده، گزارش داده است. حتی سفیر و چند تن دیگر را به تهران بازگردانده، اما مسؤولان بالا دستی در شورای تأمین و بویژه وزیر خارجه وقت - کمال خرازی- بشدت با این مسأله مخالفت کرده و گفتهاند بچهها باید در آنجا بمانند و آنها هم که به ایران آمدهاند باید برگردند به مزارشریف سرکارشان.
من چند بار از آقای بروجردی که در آن سالها مدت زیادی معاون آسیا و اقیانوسیه وزیرخارجه و درهنگام این فاجعه نیز نماینده ویژه رئیس جمهور در امور افغانستان بودند با تأکید پرسیدم پس شما واقعا نقشی نداشتید؟ پس چهکسی و با چه دلیلی دستور به ماندن بچههای ما داد؟ و ایشان تأکید کرد که(نقل به مضمون) امیدوارم آقای خرازی شجاعت این را داشته باشد و بیاید به مردم بگوید که ساعت 2 شب به من زنگ زدند و گفتند: چرا سفیر و چند نفر از مزارشریف به ایران آمدهاند؟ مگر خونه خاله است که بیایند. بچهها آنجا میمانند؛ آنهایی که آمدهاند هم برگردند افغانستان سرکارشان!
آقای بروجردی میگوید، من چند بار گفتم: آنجا خانه خاله نیست آقای وزیر! ولی افغانستان است و خطراتی دارد و جنگ شدید است و... اما ایشان دستور صریح داد کسی برنمیگردد؛ آنها که آمدهاند هم باید برگردند به مزارشریف. استدلالشان هم این بود که ما با وزیر خارجه پاکستان هماهنگ کردهایم. آنها به ما قول دادهاند که جان دیپلماتهای ما در صورت سقوط شهر به دست طالبان حفظ خواهد شد! پس از این مصاحبه آقای بروجردی، بنده بارها خودم به آقای خرازی زنگ زدم. خواهش کردم جلوی دوربین بیایند و شرح ماوقع کنند و پاسخ ابهامهای آقای بروجردی و علت آن تصمیم شاهکار دیپلماسیشان را هم بدهند.
ایشان اول قبول نکردند.بعد گفتند باید متن صحبتهای آقای بروجردی را پیاده کنید و به من برسانید. سرانجام هم رئیس دفترشان را فرستادند. جوان محجوبی بود. آمد بخشی از مستند و مصاحبه آقای بروجردی را دید. هی گفت: اینجا را حذف کنید! آنجا را در بیارید!گفتم:برادر من! اینجوری که نمیشود. چون ایشان زمانی وزیر بوده، ما که مسؤولیت شرعی نداریم بر تمام اشتباههای آن بزرگوار سرپوش بگذاریم. اگر آقای بروجردی دروغ میگوید، بفرمایید آقای خرازی وقت مصاحبه بدهند و ما خدمتشان برسیم، جواب بدهند و اصل قضیه را تعریف کنند.
رئیس دفتر ایشان شماره تلفن سفارش دهندگان مستند را از من گرفت. ساعت و روز و شبکهای که قرار بود از آنجا پخش شود را هم پرسید و رفت. هفدهم مردادماه تمام خانوادههای شهدای مزارشریف منتظر بودند مستند «چهکسی ما را کشت؟» از تلویزیون و در برنامه «راز» پخش شود که طی یک حرکت خودجوش نه تنها نشد، بلکه در آن شب حرف زدن از مزارشریف و هرآنچه به افغانستان و هفدهم مرداد ربط داشت، ممنوع شد!
تا هنوز هم پاسخی از جناب خرازی برای مصاحبه نگرفتهایم که نگرفتهایم.
گفتنی است، این مستند، روز چهارشنبه 12 آذرماه ساعت 15 در سالن اصلی سینما سپیده برای دومین نوبت اکران می شود.
نظر شما